آبشار سنگان 90.9.25
کد مطلب : 106
تاریخ : سه شنبه 29 آذر 1390 - 11:03

 

 

عنوان برنامه: آبشار يخي سنگان مورخ   90.9.25

 

ليدر: استاد تاجبخش

سرپرستان: ميثم حيدري- عليرضا جلالي فراهاني

مسئول انضباطي: آقاي محمدنيا

عقبدار: ابراهيم حاجی زاده روح بخش

عكاس: ميثم حيدري

گزارشگر: روژان

تعداد همنوردان: 23 نفر

 

هزینه برنامه : 2000 تومان


« نرم نرم از راه دور

روز چون گل مي شكوفد بر فراز كوه

روشنايي مي رود در آسمان بالا

ساغر ذرات هستي از شراب نور سرشار است

من با سمند سركش و جادوي شراب

تا بي كران عالم پندار رفته ام »

 

آدينه اي ديگر رسيد، برخي از دوستان وقت شناس و راننده عزيز ساعت 6 جلوي درب فرهنگسرا جمع شده بوديم اما به دليل تاخير برخي از دوستان ساعت 6:15 حركت كرديم. دو نفر از همنوردان عزيز كه جا مانده بودند در ابتداي نواب و برخي ديگر بين راه به گروه ملحق شدند و دوستان فرانسوي ما به اتفاق يكي ديگر از همنوردان در ابتداي روستاي سنگان به انتظار گروه ايستاده بودند.

سنگان، نام دو روستا (سنگان پایین و سنگان بالا) و منطقه‌ای کوهستانی و بسیار زیبا در شمال غربی تهران و کمی بالاتر از سولقان می‌باشد.

آبشار سنگان، آبشاری است در نزدیکی روستای سنگان، در فاصلهٔ حدود ۲۰ کیلومتری شمال غرب تهران ، در ارتفاع ۲۵۷۵متری و در دامنه‌های قلهٔ پهنه‌حصار. این آبشار، در زمستان با یخ زدن، شکلی بسیار زیبا به خود می‌گیرد.

مسیر دسترسی به روستای سنگان از طریق جاده کن در شمال غرب تهران می باشد. این جاده همان جاده جدید امامزاده داود می باشد که با عبور از کن و روستای سولقان، دو راهی سمت چپ و به سمت روستای سنگان پایین ادامه می یابد. پس از پشت سر گذاشتن روستاهای سنگان پایین، سنگان نو و سنگان بالا به امامزاده قاسم می رسیم.

 

 ساعت 7:45 به روستاي سنگان رسيديم . پس از 15 دقیقه پیاده روی در محوطه امامزاده قاسم طبق معمول مراسم معارفه انجام شد و استاد از موقعيت كوه هاي اطراف روستا (کرکوه- پهنه سار- سنگان –سیاه سنگ ) به منظور جهت يابي، توضيحات مفصلي براي گروه دادند و همچنين نكات ايمني را درخصوص قنديل هاي كه احتمال سقوط آن ها مي رفت به دوستان گوشزد كردند و ايشان با يادآوري حادثه تلخي كه براي خانم جمالي در اين منطقه رخ داده بود به دوستان  توصيه اكيد كردن كه نكات ايمني را رعايت كنند و براي جلوگيري از تكرار چنين حادثه اي قرار شد عكس ها به سرعت گرفته شود و توقف بي مورد نداشته باشيم.

آبشار سنگان در ارتفاع 2575 متري از سطح دريا قرار دارد. با توجه به اين كه ارتفاع آبشار يخي در بهمن ماه به نهايت خود مي رسد، طي نمودن مسير تا آبشار به دليل حجم كم برف مسیر نسبتا آسان بود و 2 ساعتی طول کشید . حدود ساعت 10 به آبشار رسيديم و ديدار با دوستان قديمي كه زودتر از ما رسيده بودند بسيار شعف انگيز بود.

غار بیوک آقای سنگان نیز در مجاورت آبشار سنگان و در سمت چپ آبشار دیده میشد. بخشی از این غارطبیعی است و بخشی دست ساز و توسط فردی به نام بیوک آقا به عنوان پناهگاهی برای در امان ماندن کوهنوردان از سرما و خطرات دیگر ساخته شده است.

پس از گرفتن چندين عكس از آبشار زيبا، براي صرف صبحانه اتراق كرديم. علاوه بر زيبايي طبيعت، ديدن صفا و صميميت بين دوستان كه به هنگام صرف صبحانه به دور يك سفره جمع شده بودند، خود نمادي از يك خانواده بزرگ بود.قله بند عیش هم به زیبایی روبرویمان دیده میشد.

 از آنجا که برنامه بدون سنگ نوردی و صعودی به ارتفاعات دلچسب گروه ما نیست ! پس از صرف صبحانه، ساعت 11 نيمه دوم برنامه همگی گروه از سمت راست آبشار به سمت ارتفاعات حرکت کردیم.

 

با صلاحديد استاد حركت گروه از مسیری لغزنده که طناب کشی هم شده بود با احتیاط کامل صورت گرفت و پس از عبور از شيبی تند به مانند هميشه با جلوداري استاد ، اين مسير را همنوردان دوست داشتني با كمك به يكديگر تا رسيدن به ارتفاع حدودا 2900 متری روی صخره ها پشت سر گذاشتيم و پس از 2 ساعت صخره نوردی در ساعت 13 مسير بازگشت را پيش گرفتيم كه شيب زياد مسیر بازگشت و صعب العبور بودن بعضی نقاط سبب زمين خوردن برخي از همنوردان شد اما اين مسئله خود سبب شادي ساير دوستان گرديد.

در زمان بازگشت از این شیب تند وقتی به روی یال رسیدیم چنان سرمست از شادی و نشاط بودیم که ناخودآگاه به چرخیدن رو آوردیم. چرخشی به شيوه ورزش باستاني که با توضیحات  حاجي دانستیم برای گوارش و کیسه  صفرا بسیارمفید است . البته برخي دوستان را نمي توانستيم كنترل كنيم چون به چرخش ادامه مي دادند و البته در كنار اين چرخشها، برف بازي هم كرديم كه خود بسيار لذت بخش بود.

پس از اين همه تحرك وقت آن رسيده بود كه يك دوپينگ حسابي بكنيم. ساعت 14 به امامزاده رسيديم و ناهار را در همان جا صرف كرديم. هوا بسيار سرد شد طوري كه همه دوستان خود را با پوشش مناسب تجهيز كردند و به توصيه استاد عزم بازگشت كرديم و ساعت 15.30 سوار بر ماشين شديم.

شادترين بخش برنامه داخل ماشين بود زيرا كل مسير را با هنرنمایي دوستان تا رسيدن به جلوي فرهنگسرا سپري كرديم و تمام عضلات صورتمان از خنده درد گرفته بود و سر انجام عقربه هاي ساعت 16.30 را نشان مي داد كه جلوي فرهنگسرا توقف كرديم و خداي منان را سپاس مي گوييم كه توفيق ديدن يك منظره زيباي ديگر را نصيبمان كرد و اين گونه برگي ديگر از خاطرات گروه ورق خورد و به دفتر خاطره هايمان پيوست.


منبع : گروه کوهنوردی پرسون - پنجره ای به کوهستان
لینک این مطلب : http://www.window2mountains.comp106