درکه – پلنگچال – ایستگاه 5 ولنجک 94.8.29
کد مطلب : 283
تاریخ : يكشنبه 15 آذر 1394 - 06:40

برنامه : درکه – پلنگچال – ایستگاه 5 ولنجک 94.8.29

 

لیدر و راهنما : استاد تاجبخش

عکس : مجید کشانی

همنوردان : 6 نفر

 

گزارش : فریبرز دلشاد


 

بازهم جمعه ای نو وصعودی دیگر، این هفته رسیدن به ایستگاه 5ازمسیر درکه. صعودی پاییزی در هوايی زمستانی،   

   برف نو، برف نو، سلام، سلام.  

بنشین خوش نشسته ای بر بام، پاکی آورده ای ای امید سپید،همه آلودگی است این ایام..... احمد شاملو.

  

    حرکت ساعت 5.30 از مقابل فرهنگسرا بهمن، هنوز هوا روشن نشده خود را در روستای درکه که حالا بجز یک رود ، چند خانه قدیمی، دیگر نشانی از روستا ندارد، می بینیم .

با ترک مینی بوس ومشاهده انبوه خودرو های پارک شده کوهنوردان که قبل از ما به اینجا رسیده اند، یاد آور مسیری آشنا برای تمامی تهرانیها در پایان هفته است.

 

 پس از معارفه و چاق سلامتی بچه‌ها و تقسیم وظایف توسط استاد، حرکت خود در مسیر معمول را آغاز، و زمزمه رود در طی راه و نسیم خنک صبحگاهی حس جدید و عجیبی در ما ایجاد کرده که چهره های بشاش اعضا گروه  گواه آن بود.

 

با شروع آهسته بارش و اشاره استاد کمی قبل از پناهگاه، در کافه ذغال چال در ساعت 8 صبح جهت استراحت اول و صرف صبحانه توقف نموده، دلتان نخواهد صبحانه ای گرم در هوايی سرد که خیلی چسبید، پس از اندک زمانی مجددا به حرکت ادامه داده و رفته رفته تراکم برف بر روی زمین به همراه بارش آهسته آن از آسمان از تعداد کوهنوردان طول مسیر کاسته و بر سکوت و زیبایی راه می افزود.

 

 کمی بالاتر از پناهگاه پلنگچال به اشاره استاد در محل یادمان کوهنوردی زنده یاد توقف نمود ه و ضمن قرائت فاتحه و ادای احترام به تمام جان باختگان کوه و شهدا پس از لختی به مسیر ادامه دادیم،

 

 

در این میان نکته ها و مزاح های حساب شده استاد با سایر همنوردان و گروه های هم مسیر ضمن تخلیه انرژی های منفی و خستگی، حاوی نکاتی آموزنده از فن تعامل و برقراری ارتباط با سایرین برای ما بود.

در این میان جناب غرات نیز به دلیل هوای عالی که قبلاً توصیف کردم حسابی بر سر ذوق آمده و یکی پس از دیگری با  اشعار و سروده های زیبا جان ما را در لذات معنوی غرق نموده بودند به طوری که ما نفهمیدیم کی آن همه گردنه و شیب های تند و پاکوب های پر برف را پشت سر گذاشتیم و ناگهان خود را در ساعت 12 در بالای آخرین گردنه مشرف به ایستگاه 5 یافتیم،

 

 

تنها چند دقیقه تا ایستگاه فاصله داشتیم ولی فرود از این مسیر کوتاه پر برف هیجانی داشت برابر با بیش از ساعت ها صعود تا این نقطه، سبقت از هم فرو رفتن و غلت خوردن در برف لذتی کودکانه را در وجودمان جاری نمود و البته دور از چشم استاد که جلوتر از ما از مسیر گذشته بود.

 

 

باری در میان انبوه جمعیت خود را به ایستگاه 5 رسانده و در آن شلوغی به زحمت برای گروه جایی فراهم شد تا استراحت دوم و صرف نهار به یاری جسم های خسته ما بیاید.

 

 

در ساعت 14 به امر استاد عزم بازگشت نمودیم و در خارج ایستگاه خود را در میان برف و بوران و مه شدید یافتیم. به خواهش دوستان و کمی اغماض استاد تاجبخش، مسیر اصلی را انتخاب و خود را به ایستگاه 2رساندیم، اما پایان بخش این روز زیبا و برنامه پر هیجان، چند شن اسکی ناب و ویژه از استاد در بین ایستگاه های 2و1 بود.

 

 

 در پایان خالی از لطف نیست که بگویم اکنون که پس از چند هفته بد قولی و تاخیر مشغول نوشتن گزارش این سفر هستم، آثار یاد آوری این برنامه چنان مبهوتم نموده و تبسم را بر لبانم جاری کرده که اعضای خانواده با تعجب بمن نگریسته و با زبان بی زبانی جویای علت هستند.

تا صعودی دیگر در کنار یاران پرسون، حق نگهدارتان.

 

 پایان برنامه در ولنجک :    

        عکس یادگاری با جناب آقای " هادی عامل "  از پیش کسوتان                        و گزارشگران بنام کشتی کشورمان


منبع : گروه کوهنوردی پرسون - پنجره ای به کوهستان
لینک این مطلب : http://www.window2mountains.com/p283